مامانی وبابایی عاشقتونیم
سلام نفسم.داداشی (جمعه)3/8/1392، سالگردازدواج مامانی وبابایی بود.مامانی همیشه میگفت که این روزروجشن میگیریم.امابنابردلایلی نشد.ولی من وآجی زینب،تصمیم گرفته بودیم که درروز(چهارشنبه)1/8/1392 مامان و بابا روسوپرایزشون کنیم وبراشون کادوبخریم.البته مامان خیلی تیزترازاین حرفاست وبوهایی برده بود.ولی ما باکمکهای زندایی مینای عزیزاین کار روکردیم.مامانی و بابایی،ازاین کارماخیلی خوشحال شدند؛و به طور اتفاقی مامانجون ایناهم خونه ی ما بودندوزحمت کشدند وبرای مامان وبابا ساعت دیواری خریدند.مامان جونم دست گلتون دردنکنه.  ...
نویسنده :
آجی فاطمه
16:14